چیز
هایی که می‌خوانید عموما پاراگراف و یا چند خط از داستان ها و گاها روزنوشت هایی هستند که نوشته ام.

شنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۹۲

84

       واقعیت دردناک تضاد : سفید و سیاه ، خوش‌بختی و بدبختی ، باچارگی و بی‌چارگی ، لبخند و گریه  ، مهربانی و خشم، آسمان و زمین و ... زمانی شکل گرفته که بشر شب را در مقابل روز قرار داده است . فارغ از این‌که به بودن در مرز تک تک تضادها ، بودن در مرز هرچیزی فکر کرده باشد ، اگر اینطور بود ، اگر از درد به بی دردی رسیده بودند ، اگر از ظلمت به روشنایی رسیده بودند.حال چنین " تضاد " ی وجود نداشت ، اینطور بود که عدم سیاهی در مقابل سیاهی ، عدم بدبختی در مقابل بدبختی و ... قرار می‌گرفت :
 " امروز چطوری دوست من ؟ -بد نیستم ، حس عدم بدبختیِ غیر تلخی دارم . "

 و بعد  تـــضـــاد  زمانی بود که در مقابل هر دوی آسمان و زمین واژه‌ی  " تعلیق "  قرار می‌گرفت.

میم / م.ع