ترمز کردم،جیغ ترمز درآمد. پیاده شدم، پسر دراز و لاغری
بود. دنبالش کردم، دوید.فحش دادم، هم به خواهرش هم به مادرش. ناگهان
ایستاد، یواش چیزی گفت و رفت.
پسر احمق وسط خیابان ایستاد کم مانده بود ماشینی به او بزند،ماشین ترمز کرد،جیغ ترمزش در آمد،راننده پایین آمد، مرد چاق و سیبیلویی بود. پسر را دنبال کرد. پسر دوید. راننده فحش داد، هم به خواهرش هم به مادرش. پسر ناگهان ایستاد،یواش چیزی گفت و رفت،راننده هم برگشت و سوار ماشینش شد.
پسر احمق وسط خیابان ایستاد کم مانده بود ماشینی به او بزند،ماشین ترمز کرد،جیغ ترمزش در آمد،راننده پایین آمد، مرد چاق و سیبیلویی بود. پسر را دنبال کرد. پسر دوید. راننده فحش داد، هم به خواهرش هم به مادرش. پسر ناگهان ایستاد،یواش چیزی گفت و رفت،راننده هم برگشت و سوار ماشینش شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر