چیز
هایی که می‌خوانید عموما پاراگراف و یا چند خط از داستان ها و گاها روزنوشت هایی هستند که نوشته ام.

شنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۱

33

گوش های بیرون مانده زن
فکر های بی پروا
سلام ها ، خداحافظی ها ، دست ها
لرزش وقیح تفاله چای ته لیوان
ایست ناگهانی مرد در حال گذر
بلندی شکننده فریاد از ته جان
قاپ های قد و نیم قد ناموزون
شرم خفیف آن دو نفر
آرامش ماهی مریض تهِ تنگ
نمی گذارند تا،
به حال خودم باشم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر