چیز
هایی که می‌خوانید عموما پاراگراف و یا چند خط از داستان ها و گاها روزنوشت هایی هستند که نوشته ام.

دوشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۱

40

در یک لحظه تمامی چیز هایی که در طول این سال ها توی ذهنت می چرخیده و همیشه با آنها کلنجار رفته ای می آید جلوی چشمت ، تمامی چیز هایی که اگر چه بدست خودت ساخته شدند اما هیچ وقت آن چیزی نبودند که میخواستی ، در همین یک لحظه مرد می آید و می پرسد " تنها هستید قربان؟ " و در جواب می گویی " نمیدانم " و مجبور شوی درباره چیزهایی که مدت هاست فراموشت شده اند دوباره فکر کنی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر