چیز
هایی که می‌خوانید عموما پاراگراف و یا چند خط از داستان ها و گاها روزنوشت هایی هستند که نوشته ام.

پنجشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۱

55

هر کاری را شروع می کرد نمی توانست تمام کند.
یک روز صبح بیدار شد،صبحانه خورد و همه چیز را تمام کرد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر